سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش در عرصه تنهایی یک مرد غریب .. .. همه رنج و غم عالم خاک .. .. جوشن رزم نمی پوشیدند .. .. کاش در شام هم آغوشی مردی با درد .. .. بین مستان خرابات نشین .. .. یک دو تن جام نمی نوشیدند .. .. کاش در روز وصال یاران .. .. دستان خشن عادت هر روز .. .. به روی خورشید، چادر تیره شب را نمی پوشیدند .. .. توبه کردم ز هم آغوشی می،اما کاش .. .. بین پستوی فراموشی درد .. .. این همه خم به فراخوانی من .. .. دست افشان نمی جوشیدند

« مرگ غرور » - اشک ستاره

کویر آزاد :: 85/2/3:: 10:57 صبح

کوله باری از اشک
بر خمیدگی شانه های مژگان چشم
نوید ظهور نیاز را، بر کوبهء درهای بستهء امید می کوبد
نهال های تنومند « !!! » آرزو کرور کرور می خشکند
زاغ ها، در عزای مرگ غرور تا قیام قیامت مشکی پوش محشور می مانند

من و تنهایی
ما و تنهایی
تنهایی و تگرگ
صدای وزوز بال مگسها
تلاطم افکار بی در و پیکرم را به دار تعویق می آویزند
ناگهان شوک
ناگهان بخود آمدن

کاش این هوشیاری را فراموشی بکام می بلعید
کاش مردمک چشمانمان به این ظلمت و تاریکی خو می گرفت
کاش در بطن مطلق دلها دگر « آه » آهی نمی کشید
کودک یتیمی بخواب هم نمی گریست
کاش سنگینی بار شانه های محنت به تقارن پرواز پر کاهی نمی رسید
کاش در تشیع ناگهان خنده ها
آبی موج به تشریح صخره ها نمی رسید
کاش ذکاوت ذکور کویر در پی آغوش قریحهء باران
از این بهار به آن بهار نمی دوید
کاش اعتبار بن بست کوچه ها،
از پس مرگ امتداد
به انتهای بلندی دیوار نمی خزید
کاش محکمهء عدالت نوع بشر
در تقاص خون یوسف
پیراهن گرگ بینوا را نمی درید
کاش در غروب بی کس عاطفه ها
دستنان پینه بسته پدر
از جیب خالی خویش، بی ریا
هدیه تولد کودکش را
از جنس« کاش» و ای « کاش » نمی خرید


یا حق. کویر


موضوعات یادداشت

:: RSS ::
::مهر افروزی ها::

96216

::مشتی از خاک کویر::

ما تشنه لبان را غم بی آبی نیست... سراب ما را بس... چونکه فریاد دل تشنه ما اینست و بس... رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس... گویا ولی شناسان رفتند از این ولایت

::گشتی در کویر::
:خواهی یافت

همچو طوفان شنی
خاک کویر را در نوردید!

::نشانی از کویر::
وسعت کویر از آن تو ای دوست، دانه ای ما را بس
::همرهان کویر::

دفترچه ممنوع
در انتظار باران
بازگشت یک دیوانه
شب آفتابی
هنوز هم تشنهء تشنگی ام
افسون سراب
زیباترین حرفت را بگو
دادار و دست نوشته های دیدار
هجرت سوی تو
خنده های ناشیانه
بهارستان
در کوچه های بیقراری
تف به هر چی عشقه
نغمه درد
تنهاترین اشک
اقیانوس اشک
صدایم کن! از پشت نفسهای گل ابریشم
سکوت آسمان
اسب وحشی
کویر خیال
و دشت است خلوتم
خیره شدم در قاب خالى فریاد و صداى شبانه ام را باد اوراق مى کند
پیام گل سرخ
زبان اشک
سکوت شب
گل همیشه عاشق
JUST FOR YOU
دخترک آسمانی
اشک شب

::آوای آشنا::
::اینجا مرا خواهی یافت::
::یادگاری از کویر::
::واحه ای از کویر::