اينجا همه دردند... همه همدردند...اينجا وصله ها مي چسبداينجا آهوان منتظرنداينجا مارال ها در گذرنداينجا همه بي هويتنداينجا همه پاکندمطهرند.اينجا پينه هستمهرباني هستاما سيب نيستسيب را دخترک لوس پنجره همسايه بلعيد
سلام عزيز
واقعا ادم از خوندن اين شعر ها خسته نمي شه خيلي قشنگن
تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب الوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز
سالهاست در گوش من ارام ارام
خش خش گام تو تكرار كنان
مي دهد ازارم
و من انديشه كنان غرق اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
ممنون عزيز كه هميشه بهم سر مي زني ....