امشب دوباره حادثه آغاز مي شود پروانه هاي روسريت باز مي شود من پلك مي شوم و به هم مي زني مرا گويي تو شاعري و قلم مي زني مرا دفتر قلم به سينه نشسته رديف تو تا بيت بيت گنده شود با رديف تو با شور و حال مردمك (خال چشم تو ) تقديم مي شود غزلم مال چشم تو .