سلام همسايه.
به ديدارم بيا اي مهربان براي خواندن يک پريشان گويي ...
براي تو مي نويسم ...
براي تو مي نويسم از عمق احساسم
مي نويسم تا شايد بداني تپش قلبم در سينه......
به خاطر توست
براي تو مي نويسم که بداني تو بودي آن يگانه عشقي
که در لابه لاي خرابه هاي قلبم لانه کرد
و از آنها گلستاني جاودانه ساخت.
براي تو مي نويسم تا بداني دوريت براي من ......
مثل دوري ماهي از آب است و دوري کبوتر از آسمان .....
براي تو مي نويسم ديگر از عشق وجودم......
با فريادي خاموش که در لابه لاي هياهوي عشق کم شده ......
براي توست اي عشق ....
به اميد ديدار و در پناه او ...