***
ببخش...
نواي وبلاگت اجازه ي خوندن مطلب رو از من گرفته...
آرامش ميده...
چيزي كه اين لحظات گمش كردم...
سلام ممنون از اينكه سر زدي
دلبرانه ئاپ شد خوشحال ميشيم دوباره بهمون سر بزنيد
البته نظر يادتون نره
سلام
خيلي وقت بود نبودم ...
اما حالا هستم و بازم دلنوشته هاي خوبت رو ميخونم ...
اما الان هنوز نخوندم ...
اومدم دنبالت بيايي وبلاگم تو برنامه ما سهيم باشي ..ميايي مگه نه ؟
آپ كن
منتظرم
درود ...
دير زمانيست اين ننوشتن ها .... و اين ننوشتن ها ...
/چرا خبري نيست از تبلور خاك كوير؟ /
ايام به كام !!
تابعد ...
سلام رفيق شفيقم! درست موقعي پيشم اومدي كه نيازت رو، كلامت رو پرپر ميزدم!
ممنونم
متن قشنگت مثه هميشه تفكر برانگيز و در پايان نويد دوستي ! دوست داشتن و دوستي هميشه سپيد هست
متنت فيد به روشنايي داشت بهت تبريك ميگم و ممنون كه اين حس رو به من هم القا كردي
دوست خواهم داشت ...
ياحق
خدايا !
خدايا
تو با آن بزرگي
_در آن آسمانها_
چنين آرزويي
بدين كوچكي را
تواني برآورد
آيا؟
خيلي قشنگ و پر معنا بود...
ببخشيد، خيلي وقت بود نيومده بودم،خوشحال ميشم سر بزني!
felan
امشب دوباره حادثه آغاز مي شود پروانه هاي روسريت باز مي شود من پلك مي شوم و به هم مي زني مرا گويي تو شاعري و قلم مي زني مرا دفتر قلم به سينه نشسته رديف تو تا بيت بيت گنده شود با رديف تو با شور و حال مردمك (خال چشم تو ) تقديم مي شود غزلم مال چشم تو .